آذربایجاناخبارتحليل هاترکیهروسیهقره باغ

سرنخ‌های بحران قره‌باغ

مسبب آغاز بحران جدید قره‌باغ، ترکیه است تا بتواند از آب‌ گل‌آلود بین آذربایجان و ارمنستان، به مقامات کرملین ثابت کند که همچنان در معادلات منطقه‌ای، حائز نقشی موثر است.

 

 به گزارش مرکز فرهنگی قفقاز ،«سید‌جعفر قنادباشی» در روزنامه «حمایت»نوشت:

تنش اخیر میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان بر سر منطقه قره‌باغ، در واقع بازگشایی پرونده‌ای قدیمی مربوط به جنگ دو کشور در سال 1988 میلادی است که تا شش سال بعد یعنی 1994 میلادی ادامه داشت و بر اثر آن بیش از 35 هزار نفر کشته و حدود 800 هزار نفر هم مجبور به جلای وطن شدند.
از آن تاریخ تاکنون هیچگاه زمینه صلح بین دو کشور فراهم نشد و با حضور و نقش‌آفرینی بازیگرانی نظیر ترکیه، روسیه، آمریکا و فرانسه حتی ابعاد بین‌المللی هم به خود گرفت.
 قره‌باغ منطقه‌ای حائل بین مرزهای دو کشور است که از یک سو آذربایجان و از سوی دیگر ارمنستان مدعی آن هستند و مسکوت ماندن این مسئله تا پیش از درگیری‌های اخیر، سبب گردید تا شرایط شکننده‌ای برای آتش‌افروزی وجود داشته باشد.
دولت فعلی آذربایجان در حال حاضر با برخی مخالفت‌های داخلی در زمینه سیاست‌های فرهنگی و سیاسی مواجه است و با توجه به اینکه درآمدهای نفتی این کشور به علت سقوط قیمت جهانی کاهش یافته است، در تنگنای اقتصادی نیز قرار دارد.
 تعداد قابل توجهی زندانی سیاسی در این کشور محبوس هستند و مخالفت‌های جدی با سیاست‌های بین‌المللی و مذهبی این کشور در جریان است. بنابراین، سیاستمداران باکو برای معطوف کردن و منحرف نمودن افکار عمومی از مشکلات داخلی به بحران‌های بیرونی، دارای انگیزه هستند تا از این طریق به نوعی حاکمیت «الهام حیدر اوغلو علی‌اف» تثبیت گردد.
در واقع حکومت آذربایجان با طرح شعارهای ملی‌گرایانه و حماسی موفق شده است تا اعتراضات داخلی را کمرنگ کند.
ارمنستان که طرف دیگر این مناقشه است مایل به آغاز بحران جدید و آتش‌افروزی نبود و به عقیده کارشناسان، در جایگاهی نیست که توان جنگ‌افروزی داشته باشد. در نتیجه باید عامل این بحران را در جای دیگری جستجو کرد.
نباید فراموش کنیم که سیاق جنگ‌های جدید از تقابل و رویارویی مستقیم به نبردهای نیابتی تغییر شکل پیدا کرده و آنچه که در غرب آسیا در حال روی دادن است به کارگردانی بازیگران منطقه‌ای و جهانی در جنگ‌های فعلی است. هر چند که در مورد سوریه با ورود روسیه، ایران و حزب‌الله صحنه کارزار کمی به سمت تقابل مستقیم سوق پیدا کرد اما جنگ نیابتی همچنان رونق دارد و کشورها ترجیح می‌دهند تا در پشت پرده به کار خود ادامه دهند.
وقایع اخیر سوریه به خصوص تحولات شش ماه اخیر نشان داد که  تنشی جدی بین روسیه و ترکیه در جریان بوده و سقوط هواپیمای روسیه، به شکل غیرمنتظره‌ای اوضاع را رو به وخامت برده است. پس از این حادثه، روابط دو کشور به شدت تیره شد و هر دو طرف، تحریم‌های اقتصادی را علیه یکدیگر وضع و اجرا نمودند که تحریم‌ها همچنان پاپرجاست.
با توجه به اینکه جمهوری آذربایجان به ترکیه وابسته است و از متحدین این کشور به شمار می‌رود و از سوی دیگر ارمنستان نیز به روسیه تمایل دارد، در نتیجه ترکیه از چند منظر انگیزه‌هایی برای آتش‌افروزی در ماجرای قره‌باغ دارد. ترکیه که تا پیش از شروع جنگ داخلی سوریه، کشوری پر رونق و با ثبات نشان می‌داد، در حال حاضر با انواع و اقسام مشکلات دست و پنجه نرم می‌کند.
بحران مهاجرین، بی‌آبرویی جهانی پس از افشای نقش این کشور در فروش نفت داعش، شکست‌ سیاست‌ها در سوریه، مشکلات امنیتی و انفجارها، پسرفت اقتصادی و از همه مهمتر درگیر شدن کردها و 16 استان این کشور در بحران داخلی که چندین ماه است در ناآرامی به سر می‌برند، بخشی از معضلات حاکمان ماجراجوی ترکیه است. آنکارا برای حل این مشکلات، تسکین دردها و انتقام‌جویی از عوامل حمایت کننده ناآرامی‌های اخیر، بیش از همه روسیه را مقصر می‌داند و تحریک جمهوری آذربایجان را ضرب شستی به مسکو تلقی می‌کند.
در واقع می‌توان اینگونه استدلال کرد که مسبب آغاز بحران جدید قره‌باغ، ترکیه است تا بتواند از آب‌ گل‌آلود بین آذربایجان و ارمنستان، به مقامات کرملین ثابت کند که همچنان در معادلات منطقه‌ای، حائز نقشی موثر است.
دولت ترکیه از انگیزه‌ای قوی برای ایجاد اهرم‌های فشار جدید علیه روسیه برخوردار است زیرا فرصت جولان این کشور در سوریه از بین رفته و تروریست‌ها قلع و قمع شده‌اند.
 آنها علاقمندند با فشار بر روسیه و متحدانش، امتیازاتی را که در سوریه از دست داده‌اند دوباره به چنگ آورند و یا حداقل مانع تاثیرگذاری روسیه و جبهه مقاومت در منطقه شوند.
نکته بعدی اینکه هر دو کشور ارمنستان و آذربایجان توان و طاقت ادامه جنگ‌های طولانی مدت و حتی میان مدت‌ را ندارند و تداوم جنگ نیز به هیچ وجه به صلاح آنان نیست.
 شاید هر دو کشور بتوانند وحدت موقتی را در کشورهایشان علیه یکدیگر شکل دهند اما در دراز مدت، همین اتحاد داخلی به مخالفت‌های داخلی تبدیل خواهد شد.
اگرچه، بخشی از چرایی آغاز این جنگ به دلیل مشکلات داخلی آذربایجان و ترکیه بوده است اما علت‌العلل آن را باید در سوریه جستجو کرد. اگر نبود مشکلات ترکیه در سوریه و تیره شدن روابط این کشور با روسیه، طبیعتاً این جنگ چند روزه نیز رخ نمی داد.
درستی این تحلیل زمانی آشکار می‌شود که وضعیت رو به شکست ترکیه و متحدان عرب این کشور در سوریه مد نظر قرار گیرد. پیروزی‌های چشمگیر اخیر جبهه مقاومت با پشتیبانی روسیه باعث شده است که جبهه مخالفین، عملاً هیچ برگ برنده‌ای در مذاکرات صلح در اختیار نداشته باشند و هر روز که می‌گذرد حلقه محاصره تروریست‌های مورد حمایت ترکیه و متحدانش تنگ‌تر گردد.
 پیروزی‌های تدمر و القریتین نیز موجب شده که رقه، پایتخت داعش در معرض خطر جدی قرار گیرد و تمام محاسبات آنها به هم بریزد.
با توجه به پیشگفته‌های فوق باید اینگونه نتیجه گرفت که بحران قره‌باغ، تحرک ناکام ترکیه برای در دست گرفتن ابتکار عمل و به دست آوردن برگ برنده در تحولات سوریه به شمار می‌رود تا در صورت عدم موفقیت در این خصوص، حداقل، پیروزی‌های منطقه‌ای روسیه و متحدانش را کمرنگ جلوه دهد.
 بنابراین، باید منتظر بود و دید که افت و خیز پیش‌روی آتش‌بس شکننده‌ای که برقرار شده است، ارتباط تنگاتنگ این ماجرا با شرایط سوریه و مذاکرات ژنو را چگونه دستخوش تغییر خواهد کرد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا