لشکر بیمارانی که به سوی ایران می روند، فدای تبریز!

نویسنده روزنامه ینی مساوات طی سفری به ایران به همراه بیمارانی که برای مداوا از (جمهوری) آذربایجان به این کشور سفر می کنند، گزارشی به شرح ذیل در مورد مشکلاتی که برای این بیماران در ایران وجود دارد، تهیه کرده است؛
با افزایش شمار بیماران در آذربایجان که معلول نابودی سیستم بهداشت و درمان در این کشور می باشد، بر تعداد شفاجویان آذربایجانی در خارج نیز افزوده می شود. اغلب به خاطر تنگدستی و نداشتن امکانات لازم به ایران ـ تبریز می شتابند. ما نیز برای مشاهده مشکلات بیمارانی که برای مداوا راهی ایران می شوند، با یکی از همین بیماران همراه شدیم.
خلاصه گزارش :
ـ اتوبوس با یک و نیم ساعت تاخیر در ساعت 10 صبح روز 25 اکتبر از ترمینال باکو به مقصد تبریز به حرکت در می آید. مسافران که اغلب بیمارانی هستند که برای مداوا یا ادامه درمان خود یا همراه شان راهی ایران هستند، از بی پولی و یا گرانی در رستوران کنار جاده در ” سلیان ” غذا نمی خورند و از غذایی که به صورت بسته بندی شده از منزل همراه دارند، استفاده می کنند و صرفا با پرداخت یک منات از چای رستوران می نوشند.
ـ همه مسافران از بی سوادی اطبای آذربایجانی می نالند و آنها را یک مشت جانی و قلدر می خوانند و آنها را نفرین می کنند.
ـ از سطح طبابت در ایران و تبریز ابراز رضایت می کنند و برخی نیز می گویند که با مراجعه به پزشکان تبریزی ییماری سخت آنها که در آذربایجان غیر قابل معالجه به نظر می رسید، بهبود یافته و یا برطرف شده است.
ـ مسافران تردد از مرز بیله سوار را به مرز آستارا ترجیح می دهند و از شلوغی و تراکم مسافر در مرز آستارا گلایه می کنند. همچنین عبور در داخل اتوبوس را به خاطر انجام سریع مراحل بازرسی گمرکی در لاین مختص اتوبوس در پایانه مرزی بیله سوار در آذربایجان به عبور پیاده از این مرز ترجیح می دهند.
ـ توقف و انتظار به مدت یک و نیم ساعت در سالن گمرک باعث بالا گرفتن سرو صدای مسافران به خصوص کودکان و سالخوردگان می شود و مسافران شروع به متلک پراندن به دولت آذبایجان می کنند که آنها را برای معالجه به این سو و آن سو در به در کرده است.
ـ زن ها به محض عبور از مرز آذربایجان روسری های شان را سر می کنند. سرباز ایرانی نیز که در ورودی گمرک ایران نگهبانی می دهد، پس از بازرسی وضع ظاهر و لباس به زن ها اجازه ورود به ایران را می دهد. سپس به پوشش یکی از زن ها که آستین پیراهنش تا روی زانوست اعتراض و او را متوقف می کند. زن دیگری مانتو از چمدانش خارج می کند و به زنی که متوقف شده است، می دهد و او نیز پس از پوشیدن مانتو عبور می کند.
ـ اطلاعیه ای در مورد منع خارج کردن داروی بدون نسخه از ایران نیز بیشتر از سایر اطلاعیه هایی که فهرست کالاهای ممنوعه می باشند، موجب نارضایتی می شود. در این اطلاعیه نوشته شده است: بردن داروهای بدون نسخه ممنوع است. بردن داروهای تاریخ گذشته ممنوع است. فقط داروهای مندرج در نسخه های خود را خریداری بکنید. برادر یکی از بیماران می گوید که به دلیل نیاز درمان طولانی، داروهای مورد مصرف برادر بیمارش بیش از مقدار مندرج در نسخه است و معمولا این مساله باعث بروز مشکل در مرز می شود.
ـ اتوبوس حامل مسافران ما بالاخره ساعت از 16 گذشته وارد ایران می شود. به محض خروج از دوازه مرزی، دها نفر برای خرید و فروش ارز داخل اتوبوس می شوند. بعضی از مسافران می گویند که تعویض پول در همان جا به صرفه تر است و “در تبریز گول می زنند”.
ـ نخستین ذهنیت مان از ایران مسیر سفرمان است که بیابانی خشک و خاکستری و پر از دخمه های ساخته شده از آجر خام است و کناره های جاده نیز خرمن های کدو تنبل به چشم می خورد.
ـ اتوبوس پس از طی مسیری که از کنار زمین های مزروعی و زنان دهقانان در حال کار و در کنارشان کلبه های کوچک دیده می شد، به نزدیکی های تبریز می رسد و در مقابل رستورانی که ” آذین” نام دارد، متوقف می شود. به گفته مسافران، این رستوران برای پذیرایی از مسافران آذربایجانی در نظر گرفته و شهروندان ایرانی به ندرت برای صرف غذا به این رستوران می آیند، زیرا قیمت ها در این رستوران از خود تبریز گران تر است.
ـ مسافرینی که برای چندمین بار به تبریز سفر می کنند معمولا با رانندگان تاکسی آشنا هستند که آنها را به مقاصد مورد نظر از جمله هتل می رسانند. رانندگان تاکسی همچنین برای گرفتن نوبت از پزشک، خدمات حمل و نقل داخل شهری و بدرقه کردن بیماران آذربایجانی دستمزد روزانه از آنها دریافت می کنند که از 15 منات شروع می شود و بین 18 تا 25 منات متغیر است. برخی اوقات افرادی را که برای نخستین بار به ایران سفر کرده اند، فریب داده و حدود 50 منات در روز از آنها دریافت می کنند.
ـ در هتل های سه ستاره در تبریز 60 هزار تومان از هر مسافر دریافت می شود. برای اتاق های سه تخته این مبلغ 120 هزار تومان می باشد.