اوکراین؛ کانون بحران مستمر در روابط روسیه با غرب

اوکراین کشوری است که اهمیت زیادی برای بازیگران مهم جهانی بویژه روسیه، آمریکا و اتحادیه اروپا دارد
اوکراین کشوری است که اهمیت زیادی برای بازیگران مهم جهانی بویژه روسیه، آمریکا و اتحادیه اروپا دارد. روسیه بیش از همه نگران فروپاشی دوم خود است، از دیر باز استراتژیست های آمریکایی عنوان کرده اند که آمریکا برای رفع خطر روسیه باید تلاش های خود را متمرکز نموده و روسیه را از ناحیه نرم شکمی این کشور که شامل برخی جمهوریهای مسلمان نشین قفقاز شمالی است هدف قرار داده و فروپاشی دوم روسیه را در این ناحیه عملی سازد.
استراتژی بلند مدتی که پس از فروپاشی اتحاد شوروی سابق در دستور کار آمریکا قرار دارد و آنها هنوز هم امیدوار هستند تا بتوانند روسیه را بطور کامل تجزیه کنند. همین موضوع سبب شده است که روسها احساس تهدید حیاتی کنند و ترس آن دارند که تحولات اوکراین و روی کار آمدن جریان غرب گرا مقدمه ای برای این موضوع باشد.
از منظر آمریکایی، وجود یک روسیه قدرتمند در عرصه بین الملل تهدید جدی است که هزینه های زیادی برای آنها تحمیل می کند. یک نمونه آن سوریه است که روسها با کمک های خود تلاش می کنند تا دولت بشار اسد بتواند در برابر کشورهای حامی آمریکا نظیر عربستان، قطر و ترکیه پیروز شود.
از نظر اتحادیه اروپا نیز اوکراین کشوری با جغرافیای غنی و وسیع است که خاک حاصلخیز کناره های دریای سیاه تنها گوشه ای از آن است، وجود منابع معدنی بسیار متنوع و غنی و همچنین برخورداری از جمعیت کیفی و تحصیلکرده در کنار بازار مصرف مناصب برای تولیدات اتحادیه اروپا شاخص هایی هستند که موجب شده است که به تعبیر اروپاییها اوکراین به مثابه موتور محرکه جدیدی برای این اتحادیه باشد. بی جهت نیست که یکی از تحلیلگران سیاسی در بروکسل عنوان نموده است که:” اوکراین قابلیت آنرا دارد که موتور اتحادیه اروپا را به شیوه ای که هیچ کشور دیگری – باستثنای ترکیه – قادر نیست، بحرکت در آورد”.
اگر این اتفاق صورت پذیرد و اوکراین با ۴۶ میلیون جمعیت آن در اتحادیه اروپا ادغام گردد، بلوک ٢۸ کشوری این اتحادیه را به بازیگر عمده ای در جهان تبدیل خواهد کرد. از نظر نظامی نیز ارتش اوکراین، بعنوان یکی از بزرگترین نیروهای نظامی اروپا به ناتو ملحق خواهد شد و خط مقدم ناتو باز هم به روسیه نزیک تر می شود و ناتو تقویت می گردد. همچنین پیوستن آن به اتحادیه اروپا از یک طرف برخی واگرائی هایی که در اثر تحولات یونان و اسپانیا بوجود آمده بود را ازبین می برد و نشان میدهد که اتحادیه اروپا رو به رشد بوده و کشورها هنوز هم برای پیوستن به آن تمایل دارند.
خود اوکراینی ها یکی دیگر از بازیگران مهم این بحران به شمار می روند؛ مردم اوکراین در تنگنای انتخاب استعمار روسی و رفاه اروپایی دست به گریبان هستند. نوع رفتار روس ها درکشورهای اتحاد شوروی سابق به گونه ای است که عموما با مخالفت مردمی مواجه می شود حتی در کشوری مانند ارمنستان که وابستگی بسیار شدیدی به روسیه دارد در جریان امضاء توافق نامه گمرکی روسیه- ارمنستان تظاهرات عمومی علیه این کشور برپا شد و مردم به خیابان ها ریختند.این موضوع نشان می دهد که روس ها نوع رفتار استعماری علیه کشورهای سابق اتحاد شوروی دارند که موجب گریز و عدم تمایل مردم به آنها شده است.از این جهت یکی از دلایل بروز وقایع جاری در اوکراین مربوط به رفتار روس ها می باشد در تایید این موضوع در نظر سنجی هایی که در خصوص دلایل اقدام مردم اوکراین عنوان شده گزینه” مقاومت مردم اوکراین بطور خاص در برابر نفوذ روسیه” با 6/39 درصد جزوگزینه های مهم بوده است.
مردمی که در خیابانها علیه یانوکویچ شعار می دادند فساد او و وابستگی او به سرمایه داران روس را دلیل عمل خود معرفی می کردند. از منظری دیگر طمع مردم اوکراین برای رسیدن به رفاه وپیشرفت همانند سایر کشورها ی اروپایی آنها را وسوسه می کند. مردم اوکراین جزو معدود کشورهای هستند که اصطلاحا دارای جمعیت کیفی بوده و فرهنگ توسعه یافته ایی دارند و احساس می کنند استحقاق رفاه اروپایی را دارا هستند. برداشت عمومی مردم اوکراین آن است که در صورت پیوستن به اتحاد اروپا شرایط آنها بهتر از وضعیت کنونی خواهد شد.
با این چینش بازیگران و اهداف آنها طبیعی است که اوکراین صحنه منازعه حیثیتی و حیاتی برای بازیگران باشد و به همین دلیل این بحران در مراحل اولیه خود به سر میبرد و به تدریج گستردهتر نیز خواهد شد، به خصوص اگر روسیه تصمیم بگیرد برخی مناطق اوکراین را که به نحوی به روسیه وابسته تر هستند از این کشور جدا سازد.
آینده تحولات اوکراین به میزان زیادی وابسته و درگرو رفتار روسیه می باشد.نگاهی به رفتار روسیه در جریان انقلاب نارنجی نشان می دهد که آنها با نوعی خویشتن داری با مساله برخورد کردند و علی رغم اینکه جریان غرب گرا پیروز شد اما روسها واکنش تندی از خود نشان ندادند و حتی با برنامه ریزی به گونه ایی تحولات را پیش بردند که جریان روس گرا در انتخابات بعدی پیروز شد واوکراین مجددا به دامن روسیه برگشت. از این نظر برخی تحلیل گران عنوان می کنند که رفتار روسیه همانند سابق خواهد بود و آنها منتظر فرصت مناسب باقی می مانند.
در عین حال برخی شاخص ها نیز نشان می دهد که ممکن است رفتار روس ها به گونه ایی دیگر می باشد از جمله برگزاری رزمایش نظامی در غرب روسیه، آماده باش ناوگان دریایی روسیه، اظهارات مسئولین روس که دولت جدید را به رسمیت نمی شناسد و یانوکویچ رارئیس جمهور اوکراین می دانند و در نهایت اشغال مراکز حساس شبه جزیره کریمه توسط نظامیان این کشور. روند امور به گونه ایی پیش می رود که ممکن است سناریوهای زیر به وقوع بپیوندد:
1. تجزیه اوکراین و الحاق به روسیه
2. خودمختاری کریمه در چارچوب اوکراین
3. منطقه حائل همانند جمهوری اوستیای گرجستان
فارغ از اینکه کدام یک از سناریوهای اشاره شده به منصه ظهور برسد، واقعیت اجتناب ناپذیر آن است که اوکراین به کانون بحران بلند مدت در روابط روسیه و غرب تبدیل خواهد شد و تحولات منطقه ای و حتی جهانی را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آناج