پایگاه اینترنتی « باکو پست» جمهوری آذربایجان، حرکت های اغتشاش آمیز در ایران را «فرصتی که از دست رفت»، توصیف کرد. به گزارش مرکز فرهنگی قفقاز، «باکو پست » نوشت : « در شهرهای بزرگی همچون تهران و تبریز اعتراضات جدی نشد و از چند منبع روشن شد که هم تباران جنوبی مان ، ترک ها ی آذربایجان به اعتراضات ( در ایران ) نپیوستند. این موضوع، مطلبی را که سال ها پیش از یک جنوبی ( جنوب یا آذربایجان جنوبی، نام جعلی رایج در جمهوری آذربایجان برای معرفی مناطق آذری نشین ایران است) شنیده بودیم، یادآوری می کند: « تا زمانی که تبریز به پا نخیزد، در ایران هیچ اتفاقی روی نمی دهد.»
«باکو پست» افزوده است : « تبدیل سریع شعارهای اجتماعی به شعارهای سیاسی در خیلی ها این امید را ایجاد کرد که تحول دیگری در ایران روی خواهد داد. اما، نشد و اکنون نیز احتمال قوی این است که پس از فروکش اعتراضات، آتش سرکوب واقعی شعله ور خواهد شد. »
«باکو پست» با اشاره به هرج و مرج در کشورهای عربی در پی «بهار عربی» افزوده است : « انتظار نمی رفت که در ایران هرج و مرج روی دهد. گرچه شکل گیری هیجانات قومی در این کشور و سپس تبدیل این کشور به دولتی فدرال مرکب از واحدهای ملی جداگانه نیز دور از ذهن نبود. شاید هم یکی از علل نپیوستن افراد بیشتری به این اعتراضات ، احتیاط ناشی از ناکامی «بهار عربی» بود. به همین خاطر نیز نباید انسان ها را سرزنش کرد. هیچ کس دوست ندارد صفوف ارتش آوارگان پراکنده شده در خیابان های اروپا افزایش یابد. اما ، یک بار دیگر می گوییم که خیلی چیزها هم به بلوغ جوامع و افراد بستگی دارد. در سایر مواقع، ایرانی ها تاریخ دولتمداری و مبانی سیاسی خود را هزاران ساله ارزیابی می کنند. آیا، وقت آن نرسیده است که دولت و جامعه ای که چنین تاریخ کهنی دارد، مبانی دموکراتیک را نیز پایه گذاری کند؟ »
«باکو پست » افزوده است : « در واقع، تغییر رژیم مذهبی ایران از جنبه دیگری نیز برای ما ( جمهوری آذربایجان) جالب است. نخست اینکه، می توان به این موضوع در بستر جهان اسلام نگاه کرد. انتخاب راه توسعه دموکراتیک برای یک کشور مسلمان دیگر، در هر حال می تواند به تمایلی مثبت تبدیل شود. ویژگی اصلی رژیم ایران در آن است که رژیم دینی مستبد عادی نیست ، بلکه مدعی دارا بودن فکر جایگزین برای جهانی شدن است که حامل مدینه فاضله دیگری است. رژیم ایران، دولتی است که بیشترین مخالفت را با ارزش ها غربی و افکار دموکراتیک دارد. این مخالفت، صرفا علمی نیست و تهران برای گسترش «تجربه سیاسی » خود به سایر کشورهای مسلمان ، از بکارگیری روش های اعمال فشار سیاسی و حتی صرف پول های هنگفت خودداری نمی کند. اتفاقی نیست که اعتراض کنندگان نیز شعار می دانند « نه سوریه ، نه فلسطین – ایران برای ما لازم است».
«باکو پست» افزوده است : « دومین عامل اهمیت تغییر رژیم ایران نیز این است که رژیم ایران برای (جمهوری) آذربایجان خطر دارد. در مناسبات ایران در قبال (جمهوری) آذربایجان علاوه بر مواردی مشخص از سیاست ایران در قبال کشورهای مسلمان، مواردی مشخصا ویژه (جمهوری) آذربایجان وجود دارد. ایران، ( جمهوری) آذربایجان را تهدیدی برای خود می داند. علتش نیز مساله «آذربایجان جنوبی» است. به همین خاطر نیز تهران هیچ گاه نمی خواهد (جمهوری) آذربایجان جوان را در شرایط شکوفاشده ببیند. سیاست متضاد ایران در باره قره باغ کوهستانی نیز به همین مساله مربوط است و در تهران بر این باورند که تحت اشغال باقی ماندن بخشی از اراضی (جمهوری) آذربایجان و دائمی بودن مزه تلخ این مساله برای (جمهوری) آذربایجان، منافع ایران را تامین می کند. »
«باکو پست» افزوده است: « سومین علت اهمیت تغییر رژیم ایران نیز این است که برقراری دموکراسی در محاصره کشورهای استبدادی امکان پذیر نیست. در یک طرف (جمهوری) آذربایجان، کشوری عجیب و غریب همچون روسیه وجود دارد که هیچ اصل حقوقی را به رسمیت نمی شناسد و در طرف دیگر (جمهوری آذربایجان) نیز رژیمی زشت تر در ایران که از روسیه هم دستکمی ندارد، وجود دارد. علاوه بر آن، در طرف دیگر نیز ارمنستان قرار دارد. در چنین وضعیتی « جزیزه دموکراسی » بودن (برای جمهوری آذربایجان) دشوار است. درست است که در دنیا، نمونه های دیگری نیز از این دست وجود دارند. مثلا، گرچه اسراییل پس از شکل گیری ، مجبور به ورود به مناقشه هایی شد و در محاصره رژیم های مستبد قرار گرفت، باز هم اسراییل با ساختار دموکراسی نسبی خود متمایز است. »
«باکو پست» افزوده است : « موضوع دیگری نیز که موجب مشوش شدن اذهان می شود ، ادعای «همبستگی اسلامی» ایران است. گرچه همه نمی دانند در پشت سر این قصه ها چه چیزی وجود دارد، برای بسیاری نیز همه چیز روشن است. تمامی سیاست ایران در خدمت دو چیز است: منافع «رژیم مذهبی» و منافع «دولت فارس». در اینجا، جستجوی چیز دیگری بی معناست. تصادفی نیست که سیاستمداران ایران که گویا درد و رنج تمامی مسلمانان دنیا را حس می کنند، بخاطر درد فلسطینی ها «جِلِز و وِلِز می کنند» ، «تاب تحمل» مشکل سوریه ای ها را ندارند، سی سال است که چشم خود را به روی مشکلی دیگر بسته اند و به آوارگی صدها هزار مسلمان در نتیجه مساله قره باغ بی توجهند.