تحليل ها

سفرنامه شبکه تلویزیونی آینس؛ از سوریه تا ایران

نویسنده: احمد نصرتی

خانم قنیره آتاش اوا مجری تازه کار شبکه تلویزیونی آینس؛ فروردین ماه سال جاری بعد از بازگشت از سفر 5 روزه خود به ایران و بازدید از شهرهای اردبیل، تبریز، زنجان، کرج و تهران، طی مقاله ای به جزئیات سفر خود به این شهرها پرداخته است.

ایشان که اسم مقاله ی خود را “مادر، آیا ایران دو زبان دارد؟” گذاشته است، به طور طعنه آمیز و تلویحی موضوع زبان آذری در ایران را پیش کشیده است، باید توجه داشته باشد که همان طور که ایشان در سفر اخیر خود به مناطق آذری نشین ایران اسلامی شاهد تکلم مردم به زبان مادری خود بودند بایستی صراحتا تاکید می کرد که طبق مشاهدات عینی خود در ایران، هیچ محدودیتی برای زبان مادری وجود ندارد و هم چنین، با وجود این که زبان رسمی ایران فارسی می باشد، ولی مردمان هر یک از اقوام و شهرها به راحتی می توانند با استفاده از زبان مادری خود با یک دیگر ارتباط برقرار کنند. این در حالی است که در جمهوری آذربایجان زبان آذری عمری 20 ساله داشته و بعد از تصویب حیدرعلی اف با شیوه ی جدید الفبای لاتین به رسمیت شناخته شده و تدریس می شود.به طوری که اکثر کهن سالان و پیرمردان کنونی در جمهوری آذربایجان قادر به خواندن و نوشتن زبان آذری با الفبای لاتین نیستند. دلیل آن نیز از آنجا ناشی می شود که پیش از این، مردمان این سرزمین به زبان کریل نگارش می کردند. البته ناگفته نماند که در سال های نه چندان دور نیز مردمان ساکن در جمهوری آذربایجان فعلی به زبان آذری با الفبای عرب نگارش و تکلم می کردند و اگر مشکلی به نام دو زبان در ایران وجود دارد پس یقینا این مشکل با نام “چندزبان” در جمهوری آذربایجان وجود خواهد داشت. از طرف دیگر، هر شخص معمولی با اندکی قدم زدن در خیابان های باکو و سایر شهرهای جمهوری آذربایجان به وجود انبوه لغات روسی و انگلیسی موجود در میان زبان آذری مورد استفاده در این شهرها پی می برد که همگی ناشی از نوعی تجددخواهی عجولانه در این سرزمین می باشد. البته به تر آن است که خانم قنیره آتاش اوا نیم نگاهی به تاریخچه ی زبان رسمی مورد استفاده در کشور خود و استفاده ی انبوه مردم از زبان روسی نیز داشته باشد، تا بدین طریق به وجود چندین زبان مختلف (غیررسمی و غیربومی) در کشور خود پی برده باشد. ناگفته نماند که در کنار زبان آذری مورد استفاده در جمهوری آذربایجان، زبان هایی هم چون تالشی نیز وجود دارد که به علت تدابیر امنیتی و حساسیت حاکمیت موجود بر روی این زبان، تنها روزنامه ی چاپ شده به زبان تالشی (تولشی صدو) در توقیف به سر می برد. این در حالی است که در ایران اسلامی تعداد روزنامه ها و مجلات چاپ شده به زبان آذری به مراتب بیش از آن چیزی است که امکان تصور آن برای این خبرنگار جوان وجود داشته باشد.

نکته ای که بیش از همه مهم به نظر می رسد این است که خانم قنیره آتاش اوا حدود یک ماه پیش طی سفری به سوریه که از طریق ترکیه و به طور غیر قانونی انجام گرفته بود؛ با همراهی ترویست های حاضر در مناطق شمالی سوریه اقدام به تهیه گزارش از وضعیت وهابی های آذری در سوریه کرده بود. ایشان که این سفر خود را با نام “در جستجوی وهابی های آذری” و از طریق شبکه تلویزیونی آینس پخش کرد، در حقیقت به دنبال هم وطنان تروریست خود در مناطق شمالی و نزدیکی شهر حلب در سوریه رفته بود.

نکته حائز اهمیت در این جاست که چنان چه اگر یک خبرنگار ایرانی همانند ایشان (در یک شرایط کاملاً مساوی) بعد از حضور در سوریه و تهیه گزارش از وقایع آن جا در قالب نیروهای بشار اسد، به فاصله یک ماه، به جمهوری آذربایجان سفر می کرد با برخوردهای امنیتی شدید از سوی این کشور و اتهامات همیشگی حمل مواد مخدر و . . . مواجه شده و به احتمال خیلی زیاد متحمل حبس های طولانی مدت می گردید و این در حالی است که خانم قنیره آتاش اوا به راحتی بعد از حضور در جمع تروریست های وهابی و سلفی سوریه، در کمال امنیت و آسایش به ایران مسافرت می کند و هیچ خطری ایشان را تهدید نمی کند.دومین نکته ی قابل توجه؛ نگرانی این خبرنگار زن آذری از تخریب آثار باستانی ایران و مقایسه ی آن با ویرانی های عراق و افغانستان و سوریه می باشد. ابتدا باید توجه داشت که مقایسه ی ایران با کشورهایی هم چون عراق و افغانستان و سوریه ناشی از عدم شناخت واقعی این مجری تازه کار از ایران و یا نبود اطلاعات کافی یا مطالعه نادرست در خصوص ساختار سیاسی، اجتماعی و تاریخی ایران می باشد. همان گونه که از کاربرد واژه ی “شاه اسماعیل صفوی” پرهیز کرده و از تخلص ایشان یعنی “ختایی” استفاده می کند، معلوم است که ایشان مطالعه ی آن چنان تاریخی نیز ندارد. البته این مجری جوان آذری باید توجه داشته باشد که کشور جمهوری اسلامی ایران بعد از 35 سال تحمل سخت ترین تحریم ها، هم اکنون در اوج اقتدار به سر برده و با قرارگرفتن در مسیر توسعه و پیشرفت، محیطی کاملاً دموکراتیک برای مردمان خود فراهم آورده است.

خانم قنیره آتاش اوا باید توجه داشته باشد که در طول 35 سال، فقط مردم این کشور توانسته اند با رای خود، سرنوشت خود را تعیین کنند و این در حالی است که تصور چنین سطحی از دموکراسی در سایرکشورها از جمله کشور متبوع همین خبرنگار، غیرممکن است. گذشته از این، تصور حتی یک روز تحریم برای یک کشور کاملاً مصرف گرا مثل جمهوری آذربایجان که سهم ناچیزی در بازارهای جهانی نفت را نیز دارد ، فاجعه آمیز خواهد بود.این خبرنگار آذری که 20 درصد از سرزمین های اشغالی میهن خود را به فراموشی سپرده است، در نوشته ی خود هیچ اشاره ای به شکوفایی ایران اسلامی بعد از 8 سال استقامت در برابر متجاوزان خارجی نکرده است. استقامتی که حتی یک وجب از خاک ایران اسلامی را به دشمنان متجاوز نداده است.نکته ی جالبی که این خبرنگار آذری به طور تلویحی به آن پرداخته است، تعطیلات نوروزی در ایران می باشد. اما ایشان فراموش کرده است که جمهوری آذربایجان با 126 روز تعطیل رسمی در سال 2014 در صدر تعطیل ترین کشورهای جهان قرار دارد. یعنی این کشور یک سوم روزهای سال 2014 را تعطیل خواهد بود!!! و این در حالی است که تعداد تعطیلات رسمی در جمهوری اسلامی ایران با احتساب ایام جمعه، 72 روز می باشد.هستند نمونه های زیادی از این قبیل که صرفاً جهت اطلاع این خبرنگار تازه کار آذری می توان برشمرد تا در سفرهای آتی خود به ایران با یک دید منصفانه و غیرمغرضانه به بازتاب حقایق واقعی کشور اسلامی ایران بپردازد.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا