رسول قلی اف، رییس پیشین مجلس جمهوری آذربایجان گفت : « عالمان بی عقل ما می خواهند تاریخ آذربایجان را از تاریخ ایران جدا کنند.» به گزارش مرکز فرهنگی قفقاز، رسول قلی اف در گفتگو با سایت « اوقات » گفت : « سطح زندگی در ایران، دستکم دو برابر بالاتر از (جمهوری) آذربایجان است و متوسط دستمزد ماهانه در ایران ۴۷۰ دلار است. در این کشور به معنای واقعی کلمه برای شهروندان خدمات درمانی سطح بالا وجود دارد. در دانشگاه ها رشوه گرفته نمی شود. قیمت ها نیز در مقایسه با (جمهوری) آذربایجان از ۳۰ درصد تا دویست درصد ارزان تر است. در ایران انتخابات تحت نظارت « شورای سیاسی ملّایی » برگزار می شود. اما، انتخابات تقلبی نیست. اعضای مجلس و رییس جمهوری را ملت انتخاب می کند. در انتخابات ریاست جمهوری اخیر نیز حسن روحانی برغم حمایت نشدن از طرف « شورای ملّایی » بار دیگر به ریاست جمهوری انتخاب شد و ( حضرت آیت الله ) خامنه ای به آن رضایت داد. در ایران ، ترک ها ۳۰ درصد اهالی را تشکیل می دهند. این سوال مطرح است که چرا ما آذربایجانی ها ( شهروندان جمهوری آذربایجان ) که سطح معیشتمان دویست درصد پایین تر از ایرانی هاست، تحصیل و امور درمانی مان مملو از رشوه و فساد مالی است، حقوق انسانی مان پایمال می شود، همواره تمامی انتخاباتمان ساختگی است و در وضعیت بردگی به سر می بریم ، صدایمان را درنمی آوریم. اما، ایرانی ها علیه رژیم خود به پا می خیزند؟ برای یافتن این سوال باید قدری تاریخ را بررسی کرد.»
رییس پیشین مجلس جمهوری آذربایجان افزود : « اصول دولتمداری ایران که یکی از نخستین امپراطوری های دنیا در دو هزار و پانصد سال پیش بوده، خیلی قدرتمند است. در واقع، ایران فقط در مدتی بسیار کوتاه در زمان تیمور لنگ، دولتمداری خود را از دست داد و مجددا آن را احیاء کرد. امپراطوری ایران اراضی وسیعی را از هندوستان تا دریای مدیترانه احاطه می کرد. عالمان بی عقل ما می خواهند تاریخ آذربایجان را از تاریخ ایران جدا کنند. این سیاست (رویکرد) دروغین را امپراطوری شوروی ایجاد کرده است و تا امروز نیز نادان هایی که از ادعاهایی نظیر « آذربایجانی ها ترک هستند و امپراطوری ایران متعلق به فارس ها است» دست برنمی دارند ، با افکار بی اساس خود بر پیشینه کهن آذربایجانی ها خط بطلان می کشند. برغم ادعای این سبک مغزها، امکان ندارد در تاریخ ایران با مبارزه آذربایجانی ها برای حقوق خود و خروج از ترکیب ایران مواجه شویم. کسانی که ادعا می کنند ستارخان طی سال های ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۱ در راه (جدایی ) آذربایجان مبارزه کرده است، نادان هایی بی اطلاع ( از تاریخ) هستند. در سال ۱۹۰۸ ، در خیلی از شهرها علیه شاه ( قاجار) که می خواست قانون اساسی جدید و مجلس انتخاب شده از طریق دموکراتیک را منحل کند، قیام شد. جدی ترین مقاومت در مقابل ارتش ۴۰ هزار نفری شاه در تبریز به رهبری ستارخان صورت گرفت. از تمامی ایالت های ایران ، فارس ها و کردها و سایر طرفداران قانون اساسی به نیرویی که ستارخان تشکیل داده بود، پیوستند. دعوای آنها ، دعوای منطقه ای نبود، بلکه دعوا برای احیای قانون اساسی بود. در ایران، ملت در دوره های مختلف علیه رژیم به پا خواسته است. از سال ۱۹۲۰ تاکنون دستکم پنج بار با نیروی ملت رژیم ایران تغییر داده شده است. کسانی که ادعا می کنند تبریز همیشه در این جنبش های مردمی نقش پیشرو داشته است، صرفا دروغ می گویند. دستکم انقلاب (امام) خمینی (ره) را تهران ایجاد کرد. در سال ۲۰۰۹ نیز کسانی که مدعی تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ایران شدند و تظاهرات کردند ، اساسا از شیراز و تهران بودند و نه از تبریز. اکنون نیز چرا باید مناطقی که آذربایجانی ها در آنجا ساکنند، به پا خیزند؟ مگر وضعیت آنها از ساکنان سایر شهرها بهتر است؟ خیر. آذربایجانی ها در ایران از خود انفعال نشان می دهند. محصولات نفت و گاز و مواد غذایی از ایران به ارمنستان ارسال می شود و ایران در اقتصاد ارمنستان نقش خیلی مهمی ایفاء می کند. تمامی این محصولات از مناطق محل سکونت آذربایجانی ها به ارمنستان ارسال می شوند. اما، تاکنون یک بار هم آذربایجانی ها به ارسال کالا برای ارامنه ای که اراضی ما را اشغال کرده اند، اعتراض نکرده اند و حتی یک خرابکاری کوچک هم نکرده اند. هم اکنون موج مبارزه با رژیم در ایران اساسا از طرف فارس ها ایجاد می شود…. جوانانی که نادرست بودن سقوط سطح زندگی ایرانی ها پس از لغو تحریم ها را درک می کنند، در مبارزه با رژیم جدیت بیشتری نشان خواهند داد. نقش عامل خارجی و در واقع آمریکا را در گسترش این حرکت در ایران نمی توان انکار کرد. اما، نقش این عامل خیلی جزئی است…. انقلاب در ایران در حال تکوین است. جوانان، رژیم بنیادگرا را نمی خواهند و بخصوص به هزینه شدن نزدیک به یکصد میلیارد دلار که در نتیجه لغو تحریم ها وارد کشور شد و در سوریه و یمن و برای دفاع از حزب الله و حماس و حوثی ها هزینه شد، معترض هستند…. عامل اصلی، بالا بودن سطح نارضایتی ایرانی هاست. تاکید بر اصلی بودن عامل خارجی، ویژگی تمامی رژیم های دیکتاتوری است…. همانطور که مقامات ما (جمهوری آذربایجان) دائم فریاد می زنند عامل وخیم بودن وضعیت مردم ( جمهوری) آذربایجان، ارامنه هستند و بدون خجالت ، سیاست های عجیب خود را ادامه می دهند….. اگر عامل خارجی هم وجود نداشته باشد، مردم ایران برای تغییر رژیم کنونی تلاش خواهد کرد. حمایت خارجی صرفا اشتیاق آنها به مبارزه را افزایش می دهد. »
رسول قلی اف درباره مطرح شدن به اصطلاح مساله «آذربایجان جنوبی» ( نام جعلی رایج در باکو برای معرفی مناطق آذری نشین ایران) نیز گفت : « مساله «آذربایجان جنوبی» کی در ایران وجود داشته است که مجددا مطرح شود؟ اگر شما در بیان این مساله ، سخنان محمودعلی چهرگانی را که فردی بی خبر از دنیاست ، مبنا قرار می دهید و فکر می کنید که مساله «آذربایجان جنوبی» وجود دارد، اشتباه می کنید. در آمریکا، ایرانی های زیادی زندگی می کنند. من یک بار هم نشده است که از زبان ایرانی های ساکن نیویور ک یا کالیفرنیا شنیده باشم که بگویند « من از آذربایجان جنوبی هستم». همه آنها خود را ایرانی می دانند و همیشه صرف نظر از قومیتشان به عنوان ایرانی تجمع می کنند. هیچ کس ایران را متعلق به فارس ها نمی داند. »
رسول قلی اف در بخش دیگری از این مصاحبه گفت : « اگر در مطرح شدن ملت ۵۰ میلیونی آذربایجان، زندگی کردن ۴۰ میلیون آذربایجانی ( آذری) در ایران ادعا می شود، این نیز رقمی بی پایه است. زیرا در ایران حداکثر نزدیک به ۲۰ میلیون نفر که اصالت ترکی دارند از جمله ترکمن ها زندگی می کنند. در تبریز که یکی از بزرگترین شهرهای ایران است، یک میلیون و پانصد هزار نفر و در اردبیل نیز ششصد هزار نفر زندگی می کنند. مساله اصلی ، تعداد جمعیت آذربایجانی ها در ایران نیست. بلکه مساله اصلی این است که آذربایجانی های ایران از کی سخنگویی خود را به ما حواله کرده اند؟ آذربایجانی های ایران به آذربایجانی های ساکن کشور مستقل ( جمهوری آذربایجان) از بالا به پایین نگاه می کنند و باور دارند که زمانی خواهد رسید که این ها ( مردم جمهوری آذربایجان ) باز هم به ترکیب ایران ملحق و به انسان های طبیعی تبدیل خواهند شد. در مجموع، (جمهوری) آذربایجان نمی تواند سیاستی غیر از تلاش برای اثبات نزدیکی خود به فدراسیون روسیه، ایران ، ترکیه و غرب یا تظاهر به آن داشته باشد. »