رایزنیهای سه جانبه ایران، ترکیه و روسیه، لازمه امنیت قفقاز

در حال حاضر سه عامل اساسی، اوضاع امنیتی قفقاز جنوبی را تعیین میکنند که به قرار ذیل هستند: بحران عمیق سوریه که هنوز ممکن است به جنگ آمریکا و متحدانش علیه بشار اسد منجر شود، مسأله هسته ای ایران و عواقب بلندمدت جنگ اوت سال 2008 با گرجستان. تعلیق روند گسترش ناتو در قفقاز جنوبی، مهمترین پی آمد جنگ ماه اوت بوده است. مداخله روسیه یک نوع «خط قرمز» را نشان داد در حالی که موضع گیری واشنگتن که تمام بار مسئولیت در قبال حل و فصل بحران را بر دوش اتحادیه اروپا گذاشت، حدود توانمندی ناتو را مشخص کرد.سیاست انفعالی روسیه در سال های 2012-2009 ، موفقیت نسبی ناتو در لیبی و تشدید بیش از حد بحران سوریه، همگی باعث خودباوری بیشتر آن نمایندگان غرب شدند که بی میل نیستند تاریخ را در یک دور دیگر بازی تغییر دهند. از جمله احتمال تجدید تلاشهای ناتو برای ورود به قفقاز جنوبی ولی این دفعه در چارچوب حل و فصل مسأله ناگورنی قره باغ نسبتاً قوی است. ممکن است در این صورت مسأله پذیرش نه تنها گرجستان بلکه کشور پر ادعای آذربایجان به ناتو مطرح شود.قوی بودن روحیات در میان نخبگان حاکم بر آذربایجان در جهت باز گرداندن ناگورنی قره باغ به وسیله زور، اوضاع را شدت بیشتری می بخشد. ممکن است تشدید اوضاع پیرامون برنامه هسته ای ایران بهانه ای برای این امر شود. در این شرایط روسیه، ایران و ترکیه موظف هستند با هم به توافق برسند تا از بروز جنگ احتمالی در قفقاز جنوبی پیشگیری نمایند. این کار تنها در قالب سامانه جدید امنیت منطقه ای امکان دارد که باید صرف نظر از عضویت طرفین در هر بلوک نظامی – سیاسی ایجاد گردد. در غیر این صورت، ممکن است جنگ بزرگ منطقه ای با عواقب غیر قابل پیشبینی بروز کند.یک علت دیگر مشوق ایجاد سامانه جدید امنیت در منطقه مورد نظر است و آن این است که نفوذ آمریکا در قفقاز جنوبی و در خاور نزدیک و میانه رو به تنزل گذاشته است. لذا یک خلأ ژئوپلتیکی ایجاد می شود که بازیگران منطقه ای آن را پر می کنند. در غیر این صورت انواع و اقسام سازمان های تندروی که مانند سابق از پادشاهی های عربستانی کمک مالی قابل توجهی دریافت می کنند، می توانند فعالیت خود را دامن بزنند.
اول از همه آنکارا نیاز به ایجاد سامانه جدید امنیت منطقه ای را احساس کرد. در نتیجه، روز 11 اوت سال 2008 ترکیه به آذربایجان، گرجستان و ارمنستان پیشنهاد کرد «پلاتفرم ثبات و همکاری در قفقاز» را که آن را «پیمان قفقاز» نامیدند، با ضمانت های روسیه و ترکیه ایجاد کنند. این پیشنهاد ناظر بر جستجوی راه حل قابل قبول مسایل ناگورنی قره باغ، آبخازی و اوستیای جنوبی نبود زیرا این کار بسیار دشوار است، بلکه ناظر بر طراحی سیاست همزیستی متقابل دو پیمان نظامی و سیاسی بود که شکال گرفته اند. یعنی روسیه و ارمنستان (شامل دولت های جدید و در عمل مستقل) از یک سو و ترکیه، آذربایجان و گرجستان، از سوی دیگر.بدیهی است که راهبردی که آنکارا پیشنهاد کرد، منعکس کننده تمایل آن به رهبری منطقه ای بود که مبانی جدی دارد. ترکیه از نظر تولید ناخالص ملی در مقام دوم بعد از روسیه قرار دارد (1125 میلیارد دلار در سال 2012) و از نظر کثرت نفوس و نیروهای مسلح صاحب مقام سوم بعد از روسیه و ایران است. اواخر سال 2013 جمعیت ترکیه نزدیک به 76 میلیون نفر بود و نفرات نیروهای مسلح از حد 500 هزار نفر گذشت.ترکیه ضمن طراحی سیاست خود در قفقاز این واقعیت را در نظر می گیرد که در صورت بروز مناقشه مسلحانه موقعیت آن به عنوان کشور ترانزیتی حامل های انرژی آسیب خواهد دید. در ماه اوت سال 2008 شرکت بریتانیایی «بریتیش پترولیوم» انتقال نفت از خط لوله باکو-تفلیس – جیهان را به میزان دو برابر تا 12.4 میلیون بشکه کاهش داده بود. استفاده از خط لوله باکو-سوپسا و خط لوله انتقال گاز باکو – تفلیس – ارزوم به همین میزان کاهش یافته بود. آذربایجان مجبور شد انتقال نفت به روسیه را افزایش داده و فروش گاز به ایران را شروع کند. و این در حالی است که راه های جایگزین انتقال مواد هیدروکربنی به اروپا وجود دارند. تا کنون ساخت خط لوله انتقال گاز «جریان جنوبی» که از روی بستر دریای سیاه و خارج از خاک ترکیه به اروپا گاز منتقل خواهد کرد، شروع شده است.
در این شرایط ترکیه باید به فکر تأمین امنیت بخش انرژی خود بیفتد زیرا در حال حاضر بازار ترکی به میزان 75% به واردات حامل های انرژی وابسته است که بنا به برآوردهای کارشناسان، این رقم تا سال 2020 بالغ بر 85% خواهد شد.در عین حال، ایران به طور مصنوعی از نظام امنیت منطقه ای اخراج شد در حالی که ایران به اندازه ترکیه برای رهبری منطقه ای دلایل دارد. ایران در شرایط بسته بودن مرزهای ارمنستان با ترکیه و آذربایجان و روابط پیچیده بین روسیه و گرجستان برای ارمنستان در حد زیادی نقش تنها دریچه به جهان خارجی را ایفا می کند. نتیجه آن این است که همکاری های اقتصادی بین تهران و ایروان به طور نسبتاً سریع توسعه می یابد. به عنوان مثال، اواخر سال 2008 صدور گاز طبیعی ایرانی به ارمنستان از طریق خط لوله تبریز – گری – کاجاران-آرارات با ظرفیت 2.6 میلیارد متر مکعب در سال شروع شد.گاز دریافت شده به وسیله صدور نیروی برق به جمهوری اسلامی ایران پرداخت می شود. هزینه های کلی این سازه که شرکت روسی «گازپروم» در اجرای آن مشارکت کرد، برابر 250 میلیون دلار شد. ارمنستان قبل از آن فقط گاز طبیعی روسی را از طریق گرجستان دریافت می کرد. بین ارمنستان و ایران خطوط انتقال برق ولتاژ بالا وجود دارند که به وسیله آنها جابجایی و تبادل فصلی انرژی انجام می شود. قرار است یک خط دیگر با ظرفیت 400 کیلووات ساخته شود. بهای این پروژه حدود 100 میلیون دلار است. بین این دو کشور یک جاده ساخته شده و دو بزرگ راه مدرن دیگر در حال ساخت است.موافقتنامه ای درباره ساخت خط راه آهن از ایران به ارمنستان به امضا رسیده است. بنا به برآوردهای مقدماتی، بهای این خط راه آهن معادل 1.8 میلیارد دلار است که 1.4 میلیارد از این مبلغ توسط ایران پرداخت می شود و بقیه توسط شرکت «راه آهن روسیه». مهلت اجرای این طرح 5 سال است. توافق درباره شرکت «گازپروم» در ساخت خط لوله ایرانی – ارمنی انتقال محصولات نفتی و اسکله سوخت مایع با ظرفیتی تا 1.5 میلیون تن حاصل شده است که این امر برای امنیت ارمنستان از نظر تأمین انرژی اهمیت فراوانی دارد. قرار است در قالب همکاری های دوجانبه، نیروگاه برق آبی «مگری» ساخته شود. بهای طرح های مذکور معادل حدود 500 میلیون دلار است.
امضای موافقتنامه درباره لغو روادید مورخ 3 نوامبر سال 2010 بین ایران و گرجستان که 26 ژانویه سال بعد به مورد اجرا گذاشته شد، بر نزدیکی قابل توجه روابط بین این دو کشور دلالت دارد. اکنون شهروندان دو کشور می توانند بدون دریافت ویزا برای مدت 45 روز پیش همدیگر سفر کنند. سر کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در باتومی افتتاح شده و ارتباط هوایی بین تفلیس و تهران که در سال 2000 قطع شده بود، از سر گرفته شد.از طرف گرجستان نه تنها افزایش 2.5 برابر شمار گردشگران ایرانی و انتظار سرمایه گذاری های بزرگ بلکه امتناع جمهوری اسلامی ایران از شناسایی رسمی استقلال آبخازی و اوستیای جنوبی، سرد شدن نسبی روابط روسی – ایرانی در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد و اقامت حداقل 300 هزار گرجی در ایران، باعث اتخاذ این تصمیمات شد. ولی تبادلات بازرگانی ایرانی – گرجی مانند سابق بسیار محدود است که این امر موجب بی ثباتی در توسعه روابط دوجانبه می شود. فقدان مرز مشترک و تفاوت های صعب العبور در زمینه فرهنگ، دین و زبان این وضع را شدت می بخشد. علاوه بر آن، ایالات متحده به عنوان تکیه گاه نظامی – سیاسی و مالی مقامات گرجستان از توسعه این روابط ممانعت می کند.بنا بر این، اوضاع امنیتی قفقاز جنوبی همچنان پیچیده و انفجاری است. ممکن است روسیه و ترکیه را به مناقشه مسلحانه ارمنی – آذربایجانی بکشانند و نیز احتمال معین وقوع جنگ بزرگ در خاورمیانه می رود که این امر می تواند اوضاع داخلی ترکیه را وخیم تر کرده و در میان مدت زمینه ساز وارد شدن ضربات موشکی و بمباران اسراییلی تأسیسات هسته ای و نظامی ایران شود. ممکن است ایالات متحده و متحدانش سعی کنند روسیه و ایران را از منطقه مورد نظر اخراج کنند. لذا مسکو و تهران باید از تمامی امکانات و ابزار سیاسی و دیپلماتیک خود استفاده کنند تا از تجاوز نظامی آمریکا و متحدانش به سوریه پیشگیری کنند و نیز آذربایجان را از جنگ بر سر ناگورنی قره باغ و اسراییل را از حل و فصل نظامی مسأله ایران باز دارند.با عنایت به علاقه مندی آنکارا به ایجاد سامانه جدید امنیت منطقهای، برگزاری رایزنیهای سه جانبه روسیه، ایران و ترکیه در آینده نزدیک به منظور طراحی راهکارهای مشترک در زمینه حل و فصل مناقشات مسلحانه منطقهای، امری بسیار مطلوب به نظر میآید. در این صورت امکان طراحی نظریه سامانه جدید غیر بلوکی امنیت منطقه ای فراهم خواهد گردید. در نتیجه نه تنها می توان از وقوع جنگ جدید در قفقاز جنوبی اجتناب کرد بلکه برای حل و فصل مسایل ناگورنی قره باغ، آبخازی و اوستیای جنوبی زمینه مناسبی ایجاد نمود.
فارس نیوز