
حقایق خبری قفقاز/ اگر رسانه ها خرابکارانه بودن موضوعات بی منطقی نظیر «آذربایجان جنوبی» و «در تبریز پرچم نصب می کنی» و… را درک می کنند، سفارت ایران چکار کند؟
در هشتم ماه مه 2020، تیتر سایت ها در باکو را یک خبر حزن انگیز آراست! پروفسور 85 ساله مشهور، در تنهایی و بی کسی در خانه ای در منطقه باغ های لهیش باکو از دنیا رفت. این گونه که این پروفسور در اواخر عمر خود و در روز های پایانی در شرایط فراموش شدگی کامل به سر برده و در خانه ای در منطقه لهیش باکو چشم فرو بسته بود. این شاعر تبریزی الاصل که دکترای فلسفه داشت، پروفسور غلامرضا صبری تبریزی بود. این خبر تاسف آور، یک لحظه مرا به یاد سال های 2000 تا 2008 انداخت. همان سال هایی که با حمایت پارلمان اروپا، برخی از هم تبارانمان که در مهاجرت در آمریکا و کانادا و سوئد به سر می برند، با اسکان در باکو، ضمن نمایش اتحاد با جبهه خلق، مساوات، استقلال ملی و سایر سازمان ها، با سر دادن شعار های بی منطق و دیوانه واری نظیر «اتحاد آذربایجان بزرگ» (باب) ، «در تبریز پرچم نصب می کنیم»، «حقوق آذربایجانی ها در ایران نقض می شود» ، «آزادی برای جنوب» و… تلاش می کردند نبض ملت را در اختیار خود بگیرند. حرکت های ضد ایران هرچند در حد محدود، نوعی «تحرک» در باکو ایجاد کرده بود. اما، دردناک ترین جای ملت، قره باغ بود. هنوز هم بیش از یک میلیون آواره در چادرها زندگی می کردند. وضعیت انسان ها خیلی متفاوت از شرایط کنونی بود. «کنگره آذربایجانی های دنیا» (داک) و «کمیته دفاع از بیداری آذربایجان جنوبی» و سایر سازمان هایی که با حمایت آمریکا و غرب ایجاد شده بودند، برای جذب انسان هایی که با حسرت قره باغ زندگی می کردند، شعار «راه آزادی قره باغ از تبریز عبور می کند»، سر می دادند!
یک روز، جواد درختی، رییس «کنگره آذربایجانی های دنیا» (داک) به باکو آمد. جواد درختی که در آمریکا موسس داک به شمار می رفت، با مقامات آذربایجان و مخالفان دیدار می کرد و وعده های شیرین می داد و در باکو کنفرانس ها و برنامه هایی برگزاری می کرد. سخنرانی ها و تعریف و تمجید ها در کنفرانس ها تمامی نداشت. سخنان اژدر تقی زاده، عضو داک و مهاجر در یکی از کشورهای غربی با صابر رستمخانلی، شاعر و نماینده مجلس جمهوری آذربایجان، حضّار را «گریاند!» اینگونه که در دوره شوروی، صابر رستمخانلی و اژدر تقی زاده، دو نوجوانی که در این سو و آن سوی سیم خاردار های مرزی گوسفند و برّه می چرانده اند و موانست آنها با یکدیگر امکان پذیر نبود.
مدتی گذشت. جواد درختی به دلایلی نتوانست میوه درختی را که کاشته بود، بچیند. این بار میدان به دست غلامرضا صبری تبریزی افتاد. طولی نکشید که میان غلامرضا بیگ، رییس داک و دوستان همفکرش، اختلاف بروز کرد. این اختلاف ها آنقدر عمیق شدند که صابر رستمخانلی به ریاست داک برگزیده شد. اما، اوضاع باز هم بهتر نشد. رویارویی شدیدی میان این دوستان همفکر ایجاد شد. صابر رستمخانلی و اژدر تقی زاده که زمانی دوست بودند، شروع به متهم کردن همدیگر کردند. اژدر تقی زاده به خیانت متهم شد.
هدفم از یادآوری این رویداد ها این است که بدانیم با گوش دادن به این قصّه ها، یک دفعه به خود آمدیم و بیدار شدیم و دیدیم که 27 سال است که قره باغ دورتر رفته است. ماهیت این داستان ها چه بود؟ به فراموشی سپردن قره باغ و ایجاد اغتشاش در ایران. قهرمانان داستان نیز از آمریکا و غرب انعام می گرفتند و در این میان می خوردند و گردش می کردند و در هتل های لوکس و هواپیما ها به عیش و عشرت می پرداختند. اراجیفی همچون «آذربایجان جنوبی» و «آذربایجان شمالی» هم محصول ایدئولوژی شوروی و اسلحه ای برای برقرار کردن ساختار سوسیالیستی در ایران بود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این اسلحه به دست آمریکا افتاد. آمریکا و غرب خیلی از این سلاح برای برقرار کردن حاکمیت غربگرا در ایران استفاده کردند، اما به هدفشان نرسیدند. مگر نمی توان این را فهمید؟ آمریکا، دولتی را که سیاست مستقل داشته باشد و از نظر اقتصادی قدرتمند باشد، نمی پسندد، بخصوص که چنین دولتی مسلمان باشد. ایران نیز چنین دولتی است.
زمانی، مرحوم حیدر علی اف در انتقاد شدید از به اصطلاح «قهرمانان ملت» که درباره حقوق هم تبارانمان در ایران جانفشانی می کردند، گفته بود: «در آذربایجان این مثل وجود دارد؛ کسی که نمی تواند برای خود «اوماج» (ذره های خمیر برای پختن نوعی آش) درست کند، می خواهد برای دیگری، «رشته» ببُرَد! امروز، حقوق خود ما، بیش از یک میلیون آذربایجانی پایمال می شود. آذربایجان در ارتباط با نقض تمامیت ارضی خود، کشوری است که در سخت ترین شرایط قرار دارد. برخی افراد با بیان افکار پوپولیستی می گویند که حقوق آذربایجانی ها در ایران نقض می شود. بگذارید این افراد بروند بگویند که حقوق آذربایجانی ها در آذربایجان پایمال می شود. این ها کناری نشسته و شروع کرده اند به اینکه حقوق آذربایجانی ها در ایران پایمال می شود!»
متاسفانه هنوز هم برخی ها از این نصیحت و اندرز نتیجه نگرفته اند. همانطور که الهام علی اف، رییس جمهوری آذربایجان در جنگ 44 روزه، افسانه های ساختگی نظیر «ارمنستان از دریا تا دریا» و «ملت کهن ارمنی» را ویران کرد و به بایگانی تاریخ سپرد، به داستان ها و عبارت های جویده شده ای نظیر «آذربایجان جنوبی» ، «راه آزادی قره باغ از آزادی تبریز می گذرد» نیز پایان داد. رییس جمهوری، مرز ایران – آذربایجان را مرز دوستی نامید.
چه چیزی مرا به نوشتن در این باره سوق داد؟ بیایید به مقاله سایت جبهه.اینفو cəbhə.info در ماه فوریه مبنی بر این که «چرا توجه به جنوب کاهش یافته است؟» و «این، نتیجه فعالیت سفارت ایران است»، توجه کنیم. نویسنده در بیان «جنوب» ، اراضی محل سکونت هم تبارانمان در ایران را در نظر می گیرد و سفارت ایران در باکو را سرزنش می کند. گویا که این سفارتخانه با مخالفت با درج مطالب مربوط به «جنوب» در رسانه های آذربایجان، به رسانه ها فشار وارد می کند. بیایید قدری انصاف داشته باشیم. چشم ملت، میزان است. ما یک درد داشتیم. دردی که برای ما سر بلندی نداشت. آن هم قره باغ بود. شکر که قره باغ آزاد شد و از خجالت خلاص شدیم. سفارت ایران در باکو هم نمایندگی خدمات دیپلماتیک کشور خود است. این سفارتخانه که پیش تر اختیارات کنسولگری را اجرا می کرد، با پرهیز از دخالت در امور دولت آذربایجان، بطور کامل به عادات و سنن آذربایجان احترام می گذارد. اگر رسانه های آذربایجان خرابکارانه بودن موضوعات بی منطقی نظیر «آذربایجان جنوبی» و «در تبریز پرچم نصب می کنی» و… را درک می کند، سفارت ایران چکار کند؟
ایران و آذربایجان که هزاران سال به فرهنگ جهانی ارمغان بخشیده اند، همواره در یکجا بوده اند. به رغم سال های طولانی جدایی، ما باز هم در یکجا هستیم. من همه را به عادل بودن فرا می خوانم. بیایید همه چیز را سیاه نبینیم. بیایید همه چیز را مطلق فرض نکنیم. امروز زمانی نیست که ما دوست خود را از دست بدهیم. متاسفانه برخی سایت ها امروز نیز از خصلت خود دست برنمی دارند و تلاش می کنند از جایی که خارش ندارد، خون در آورند. باز هم می خواهند همه چیز را سیاه رنگ ببینند. مقاله «شوک از ایران درباره قره باغ: پیام دوستی یا مکر؟» را می توان مثالی برای این دانست. دروغ پا می گیرد، اما هیچ گاه نمی تواند حرکت کند. ملت راست بودن راست و کج بودن کج را درک کرده است. این ملت، ملت سال های دهه 1990 نیست.
میرزا آقا محمد اف
مدیر مرکز اطلاعات رسانه ای