خطبه اول
خودم و همه عزیزان را به تقوای الهی دعوت می کنم.تقوای الهی در این دنیا و در آخرت برای انسان باعث امنیت است.« إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ »(دخان-آیه51) اینکه انسان در ابدیت خودش دارای امنیت باشد موضوع کوچکی نیست. خداوند متعال از آخرت و حساب و کتاب آن به نحوی صحبت نموده است که حتی حضرت پیامبر(ص)و تمام پیامبران از آن ترسیده اند. خداوند متعال به حضرت پیامبر(ص) صراحتاً دستور می دهد که اعلام کند که از آخرت ترس دارد،« قُلْ إِنِّیَ أَخَافُ»(انعام-آیه15) این از خصوصیات اهل تقواست که حتی وقتی تمام تکالیفی که بر عهده دارند انجام می دهند، باز هم در درونشان ترس وجود دارد.« وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ » (مومنون-آیه60) پیامبر(ص) با آن عظمت می ترسد و در قرآن می گوید: نمی دانم عاقبتم چطور خواهد شد ، از عاقبت شما هم خبری ندارم.حضرت می فرمایند«قُلْ مَا كُنتُ بِدْعاً مِّنْ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ»(احقاف-آیه9)، َمَا أَدْرِي یعنی نمی دانم، مَا يُفْعَلُ بِي، که چطور با من معامله خواهد شد، وَلَا بِكُمْ، و با شما چطور معامله خواهد شد.حضرت پیامبر(ص) در آخرین لحظات حیاتشان ضمن خطبه ای فرمودند: ” لو عصیت لهویت “( شرح ابن ابی الحدید، ج 2، ص 863) اگر من هم عصیان کنم در هلاکت خواهم بود و این امر استثنا ندارد و هیچ کس را به طور مطلق بیمه نکرده اند که از این هلاکت در صورت عصیان رها باشد،« مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ »(نساء-آیه123) اگر انسان خلافی بکند ساختار عالم به گونه ای است که تمام اجزای عالم در برابر او خواهند ایستاد. در جایی که حضرت سجاد(ع) به درگاه خداوند متعال عرضه بدارد” لیتَ شِعري إلی ما یکونُ مَسیري ” ای کاش من میدانستم که عاقبتم چه می شود، حساب سایر انسان ها که معصوم نیستند مشخص است.پرّ کاهم در مصاف تند باد خود ندانم در کجا خواهم فتاد
اگر به دعاها ملاحظه کنید،متوجه می شوید که چقدر گفته شده است:”لیت شعری،لیت شعری” ای کاش!ای کاش !، از خداوند متعال می خواهیم آگاهیی که بعد از مرگ برای انسان حاصل می شود را از هم اکنون به ما عنایت بفرماید.
عزیزان در هفته های قبل بیان شد که ارزش و شرافت والای انسان بستگی به این امر دارد که وجودش چه مقدار استعداد کسب کرده است که در برابر خداوند متعال به مناجات و عبادت بایستد و با خداوند بتواند در منزل نجوا، انس بگیرد و چقدر از دلخوشی اش این باشد که با خداوند متعال خلوت و مناجات کند. مناجات حرف زدن عادی نیست، بلکه به حرف درگوشی مناجات گفته می شود. این امر تقرّب می خواهد و بعد از آن انسان زبان مناجات کسب می کند« وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا »(مریم-52) عظمت و جایگاه نماز در این جا مشخص می شود، که روح نماز باید انسان را در جایگاه مناجات و عبادت خداوند حفظ کند تا نور و عنایتی که از این مناجات و صحبت با خداوند حاصل می شود انسان را تصفیه نماید،شراب طهوری که گفته شده،همین است،« وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا » (انسان-آیه21) اگر در این باب بخواهیم نماز را به چیزی تشبیه نماییم، بهترین تشبیه همان است که حضرت پیامبر(ص) فرموده است، پیامبر(ص) فرموده که نماز مانند رودی است که از مقابل خانه جاری است و انسان در شبانه روز پنج بار در آن استحمام می کند، اگر گناه تجسم بیابد مانند چرک می شود و اگر نماز تجسم یابد مانند آب می گردد که مایه ی طهارت و تطهیر است.اگر جسم را هر دو روز یک بار بشوییم، روح را باید هر روز پنج بار شست یعنی؛ روح انسان خیلی زود آلوده شده و زنگار آن را می پوشاند.
بر دلت زنگار بر زنگار ها جمع شد تا کور شد ز اسرارها
رنگ تو بر توست ای دیگ سیاه کرده سیمای درونت را تباه
نماز اینگونه انسان را تطهیر می کند.روح نماز یعنی اینکه انسان احساس کند که با چه کسی صحبت می کند و در برابر چه کسی ایستاده است. حضرت می فرمایند: گاهی کسی هفتاد سال نماز می خواند ولی نمازش آنگونه نبوده است که مانند دو رکعت نماز کسی باشد که بداند در برابر چه کسی ایستاده است.” ما اقبح بالرجل منکم ان یاتی علیه سنة او سبعون سنة فما یقیم صلاة واحدة بحدودها تامة! “چه زشت است برای مرد که شصت یا هفتاد سال از سن او گذشته و یک نماز با تمام حدود آن اقامه نکرده باشد و نتواند با نماز به خداوند متعال متصل شود و به مقامی برسد که جسم اش در این عالم باشد ولی روحش در عالم دیگر سیر نماید.” صَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى” ( نهج البلاغه، حکمت 147) حقیقت نماز اینگونه است و در بین نمازها نمازشب جایگاه ویژه ای دارد.نمازشب در خلوت و تنهایی شب است ، شب ،خلوت و سکوت زبان دارند، شب زمان عرض اسرار درون برای صاحب اسرار است ، ” واعرض اسرارک علی صاحب الاسرار” انسان صاحب دارد و کسی انسان را به این دنیا آورده وانتظار دارد که انسان به هدف و مقصدی که مورد نظر اوست، برسد و همانا او اسباب ومقدمات طیِّ این مسیر را نیز مقرّر فرموده است ” وَلَوْ عَلِمَ اللَّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَأَسْمَعَهُمْ”(انفال-آیه23) خداوند می فرماید اگر در یک شخص استعدادی ببینم آنرا رها نمی کنم، این از سنت های این عالم است و در ذات و جوهره ی عالم این امر را قرار داده است، آن اشخاصی که به مقامات معنوی رسیده اند، با این نوع خلوت کردن باخداوند و با فعلیت دادن به آن استعدادی که در قلب های آنها برای صحبت کردن با خداوند متعال است، کسب مقامات نموده اند.
غیر نطق و غیر ایما و سجل صدهزاران ترجمان خیزد ز دل
کسانی هستند که سواد ندارند و درس نخوانده اند ولی زبان صحبت با خداوند را می دانند.
ای خدا بنما تو جان را آن مقام که اندر آن بی حرف می روید کلام
آرامش حقیقی و راحتی جان، هنگامی است که جان و روح انسان در برابر ذات لایتناهی قرار گیرد و از بند خاک رهایی یابد و جایگاه خودش را از لذات مقطعی بالاتر ببیند. عایشه می گوید وقتی که هنگام نماز می رسید،پیامبر(ص) سریعاً به بلال می فرمود ارحنا یابلال، ای بلال ما را راحت کن یعنی هنگامی که به نجوا با خداوند مشغول می شد جان و روح ایشان آرامش می یافت.امام سجاد(ع) به خداوند متعال عرضه می دارد” وَ فِي مُنَاجَاتِكَ رَوْحِي وَ رَاحَتِي ” خدایا آسودگى و راحتم در رازونياز با توست.
عزیزان نماز تکلیف نیست، نماز تشریف است. حضرت می فرماید سه چیز است که روح انسان را به آرامش و راحتی می رساند”اطعام اطعام” یکی سیر کردن شکم گرسنه است،گرسنه ای که دستش از همه جا کوتاه شده است.این کار لذت دارد و هر لحظه که انسان یاد این کار بیافتد لذت می برد، برخلاف لذات مادی که سیر صعودی ندارند.”والصلاه فی الیل و الناس نیام” دیگری آن که در زمانی که چشم های مردم در خواب اند ،انسان مشغول نماز شب و مناجات با پروردگار باشد و اشک چشمانش جاری باشد،چقدر آرامش بخش است؛”ولقاء الاخوان” اینکه انسان با مومنان هم نشین شود و با آنها الفت داشته باشد،حضرت می فرمایند که این ها برای انسان آرمش و راحتی به ارمغان می آورد. حضرت امام سجاد(ع) شب را تا به سحر به عبادت می گذراند و هنگام صبح به خداوند عرضه می داشت که شب گذشت ولی من از مناجات و عبادت تو سیر نشدم. نماز شب به انسان قدرت روحی می دهد. حضرت علی(ع) می فرماید: نماز شب از جسم بر داشتن و بر روح گذاشتن است. به آن روحی قوی گفته می شود که کف نفسش بسیار بالا باشد، انسان وقتی وارد جامعه می شود دنیا از هر طرف انسان را به سمت خودش می کشد و هر انسانی قیمتی دارد، برخی از انسان ها خودشان را ارزان می فروشند ولی برخی از انسان ها هستند که آنها را نمی توان خرید چون اراده ی ایشان بسیار قوی و پابرجاست، حضرت امیر(ع) فرمود:” خذوا من اجسادكم فجودوا بها على انفسكم و لا تبخلوا بها عنها “(خطبه 183 نهج البلاغه) از بدن مادّى بگیرید و براى تقویت نفوستان بر روح خود اضافه کنید و به خاطر علاقه به خاک و بدن، نسبت به رشد نفوس خود بخل نورزید.
همی میردت عیسی از لاغری تو در بند آنی که خر پروری
در روایات آمده است که مبغوض ترین انسان ها در نزد خداوند آن کسی است که زیاد بخوابد- عربها می گویند: اگر در زیاد خوابیدن فایده ای وجود داشت،بهره مردگان از همه بیشتر بود- و زیاد بخورد و بیاشامد. وقتی بدن سنگین شود از طیران باز خواهد ماند:
هر گرانی و کسل خود از تن است جان زخفت جمله در پرّیدن است
خداوند متعال جسم و روح را به گونه ای خلق نموده است که اگر جسم را تحت فشار قرار دهیم روح عروج خواهد یافت، و اگر روح تحت فشار قرار گیرد جسم پرورش خواهد یافت،درست مثل دو چشم ترازو. اگر جسم در سختی قرار گیرد و انسان شب بیدار بماند، قدرت روح افزایش خواهد یافت، إن القلب إذا صفا سما،قلب اگر صفا پیدا کند عروج خواهد نمود و اگر روح با گناه و معصیت و نگاه کردن به فیلم های هرزه و مال حرام و بداخلاقی و… تحت فشار قرار گیرد، جسم بزرگ می شود و وقتی هم جسم بزرگ شد، روحی که بتواند آن را مهار کند پیدا نمی شود لذا چنین مرکبی انسان را به مقصد بدی خواهد برد.
از خداوند متعال می خواهیم که ما را با حقایق دینی بیشتر آشنا فرماید.
…………………………………………………………………………….
خطبه ی دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
خودم و همه عزیزان را به تقوای خداوند متعال دعوت می کنم.عزیزان خداوند متعال درقرآن در مورد برخی از موضوعات قسم خورده است تا مبادا کسی در مورد آن شک و تردید کند.از مواردی که خداوند قسم خورده است آنست که می فرماید: هم از پیامبران و هم از کسانی که پیامبران را برای آنها فرستاده ام سوال خواهم کرد«فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلینَ»(اعراف/6) از امت ها خواهم پرسیدو از پیامبران هم می پرسم، خداوند در اینجا قسم می خورد،” فوربك لنسئلنهم اجمعين”( حجر-آيه 92) پس به پروردگار تو قسم كه از همه آنها سؤال خواهم كرد. اینگونه نیست که انسان هرکاری خواست انجام بدهد و بعد از آن در مورد آن جوابگو نباشد، آن کار به سوی انسان باز خواهد گشت. لذاحضرت ،مردم را به حاضر کردن جوابها امر نموده و فرموده؛”واعدّله جوابا”.
خداوند در قرآن یک نمونه هم ذکر فرموده تا همه، این کار را جدی بگیرند. در قرآن نقل شده است که خداوند،عیسی(ع) را مورد سوال قرار میدهد،« أَأَنتَ قُلتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَـهَیْنِ مِن دُونِ اللّهِ» (مائده-آیه116) آیا تو به مردم گفتی: جز خدا، من و مادرم را دو معبود برای خود برگیرید؟« قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ»عیسی می گوید: عجبا! من حق ندارم چیزی را بگویم که سزاوار من نیست، « إِن کُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ»خدایا اگر آن را گفته باشم قطعاً آن را می دانی،« تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ» تو آنچه را در ضمیر من است می دانی و من آنچه در علم تو است نمی دانم،« إِنَّکَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُیُوبِ» بی شک تو خود غیب ها را به طور کامل می دانی. « مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ»(مائده-آیه117) خدایا جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [چيزى] به آنان نگفتم، « أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ» گفتهام كه خدا پروردگار من و پروردگار خود را عبادت كنيد. این هم نمونه ای بود تا کسی نگوید که خداوند متعال سوال نمی کند. سوال اینگونه است و راه حل آن هم از روی حساب زندگی کردن است که به آن تقوا گفته می شود.
عزیزان شأن و شرف یک ملت و اینکه بخواهد ارزشش بالا برود به چند عامل بستگی دارد ،آنها معیار و شاخص هستند و انقلاب اسلامی تمام آنها را برای کشور و ملت ما ایجاد نموده است.
اولین مورد نهضت علمی است. یکی از شرافت های یک ملت این است که پیشرفت های علمی داشته و بتوانند بنیه ی علمی مملکت را افزایش دهند. الان اگر هر ملتی با تحولات علمی پایاپای حرکت نکنند در برابر عمل انجام شده قرار خواهند گرفت و ملت نمی تواند برای آینده مملکت خودشان برنامه ریزی کنند و حاکمیت ملی خود را حفظ نمایند. شرافت بزرگ یک ملت آن است که بتوانند در تولید دانش جهانی سهیم باشند و این امر را انقلاب اسلامی در سطحی عالی برای ملت ما به ارمغان آورده است .انقلاب یک فرصت باعظمتی ایجاد نموده است ،به حدی که می توانیم در عرصه های مختلف پیشرفت علمی داشته ایم که بیان آن در مجال یک خطبه نمی گنجد. شاهکار های علمی تماماً بعد از انقلاب به وقوع پیوسته است.
دومین معیار در بیان عظمت یک ملت آن است که دموکراسی حقیقی در بین آنها حاکم باشد ، نه استبداد و دموکراسی مهار شده. یعنی در تمام شئون کشور رأی ملت و خرد جمعی حاکم بوده و برای نظر ملت احترام قائل باشند.مقام معظم رهبری فرمودند: رأی مردم حق الناس است. به تعداد سالهای پس از انقلاب در کشور ما انتخابات برگزار شده است،در دنیا نظیرش را نمی توان یافت، تمام رده های مدیریتی به برکت انقلاب با رأی مردم انتخاب شده است. این بزرگترین احترام به ملت است و اگر این حق از او گرفته شود بزرگترین اهانت به به حساب می آید. اهانت هایی را که در زمان شاه به ملت ما شد هیچگاه فراموش نمی کنیم. هویدای بهایی در تلویزیون اعلام کرد:” به شاه شخص اول مملکت نگویید این تعبیر غلطی است، در این کشور مگر شخص دومی هم وجود دارد که به شاه می گویید شخص اول!”.
حاکمیت ملی و دموکراسی حقیقی آن زمان ایجاد خواهد شد که ملت در تمام رده ها و در مراکز حساس تصمیم گیری حضور پیدا کنند.اگر ملت یک تشخیصی داشته باشد و رهبری تشخیص دیگر، باید به کدام یک عمل کرد؟ نمونه اش در انقلاب دیده شد، حضرت امام خمینیره با بنی صدر مخالف بودند و فرمودند از اول با انتخاب او مخالف بودم، ولی ملت به بنی صدر رأی دادند و حضرت امام هم برای رأی مردم اعتبار و احترام قائل شدند. افتضاح موجود در دنیا را بنگرید و ببینید آیا در دنیا دموکراسی حقیقی یافت می شود. آن رأیی که از صندوق خارج می شود امریکا آنرا مهار می کند و می گوید کسی باید رأی بیاورد که طرفدار منافع اسرائیل و غرب باشد. صراحتاً اصطلاحات جدید ایجاد می کنند و می گویند مشروعیت یک ملت با رأی تنها نیست بلکه وابسته به موضع گیری های سیاسی آنهاو هماهنگی با جامعه باصطلاح جهانی است!
سومین مورد اینکه یک ملت استقلال سیاسی داشته باشند، یعنی دارای حاکمیت ملی باشند و ملت خودشان برای خودشان تصمیم بگیرندو سرنوشت کشور در جای دیگر و به دست بیگانگان تعیین نشود و هیچ قدرتی نتواند اراده ی ملت را سلب کند.این مورد را اگر در دنیا به دنبالش بگردید در ایران پیدا خواهید نمود. هیچ وقت فراموش نخواهیم کرد که در زمان شاه کشور ما را پنجاه و یکمین ایالت امریکا می خواندند. بعضی کشورها فرمانده و برخی دیگر فرمانبر هستند. کشورهایی که ذره و میکروسکوپی هستند اینها همه کشورهای تابع و پیرو بوده و خودشان نمی توانند مستقلاً تصمیم گیر باشند. تا به حال در بین کشور های جهان سوم کشوری مانند ایران به این اندازه استقلال سیاسی نداشته است که فریاد بزند نه شرقی، نه غربی!
این طلسم را فقط ملت ما توانست بشکند و به برکت انقلاب اسلامی استقلال سیاسی خودش را اعلام نمود. قبل از انقلاب اینگونه نبود، مقام معظم رهبری می فرمایند: آن زمان که امریکا می خواست دکتر امینی را در ایران نخست وزیر کند، امینی رفت به امریکا و آنها را قانع کرد که او را به عنوان نخست وزیر بپذیرند و امریکا هم قبول کرد، بعد از گذشت دوسال شاه دید که از امینی راضی نیست و اینبار شاه به امریکا رفت و از آنها اجازه خواست که امینی را برکنار کند و شخص دیگری را به جای او منصوب نماید. وقتی شاه یک مملکت در عزل و نصب هم از تصمیم بیگانگان تبعیت نماید، باید به حال ملت گریه کرد!
چهارمین شاخص و معیار در بیان عظمت یک ملت تأثیرگذاری در عرصه های بین المللی است، یعنی در معادلات بین المللی باید حضور داشته باشند.اگر چنین شاخصه ای در یک ملت وجود نداشته باشد آنها یک ملت از رده خارج شده هستند، باید وزن سیاسی بالایی داشته ، در معادلات منطقه ای واجتماعی وبین المللی بر روی آنها حساب بازنموده ، غرور ملی آنها در سطح جهانی حفظ شده و در نظر ملت های دیگر کشور متبوع باشند نه کشور تابع. این ویژگی را انقلاب اسلامی برای ملت ما به ارمغان آورده است. اوباما در نامه رسمی خودش به مقام معظم رهبری می نویسد : من متقاعد شدم که روابط متقابل دو کشور نقش کلیدی در فائق آمدن بر مشکلات جهانی دارد – ما هرچه تلاش کنیم که شکر این نعمت را به جا آوریم نخواهیم توانست.- یعنی اوباما بر قدرت جهانی جمهوری اسلامی اذعان می کند، همان چیزی که انقلاب اسلامی به دنبال دست یابی به آن بوده است. وزیر خارجه ژاپن گفت که: ایران ابر قدرت منطقه ای است. یک کتاب به نام «قدرت های بزرگ جهان در قرن21»، توسط یک خبرنگار کهنه کار امریکایی نوشته شده ، توصیه می کنم اگر پیدا کردید مطالعه نمایید، در آن آمده است که؛ در قرن 21 قدرت جهانی دارای سه ضلع است، که یکی از آن ضلع ها جمهوری اسلامی ایران می باشد.
پنجمین مورد اعتلاء ، اقتدار و استقلال اقتصادی است.
ششمین مورد بصیرت ملت است. اینکه ملت در برابر توطئه های دشمن هوشیار و آگاه باشند. دشمنان در لباس های زیبا و با چهره ی خیرخواهانه پیش می آیند و نقش دایه ی مهربان تر از مادر را ایفا می کنند و عواطف یک ملت رابرای انجام نیات خود استخدام کرده و کارشان را پیش می برند. حضرت علی(ع) می فرمایند: فتنه صدا ندارد و وقتی عبور کرد تازه مردم متوجه ابعاد آن می شوند. ملت های بسیاری را با فتنه ها گمراه ساخته اند، و اگر بصیرت نباشد کل مملکت در فتنه ها به فنا و نابودی کشیده شده و به ذلت گرفتار می شوند. سی و پنج سال است که امپراتوری رسانه ای غرب تمام قدرت اش را به میدان آورده وشیطان بزرگ، تمام شیطان های کوچک را دور خود جمع نموده است- همانطور که وقتی پیامبر(ص) مبعوث شدند، شیطان بزرگ همه شیطان های کوچک را دور خودش جمع کرد و گفت ما باید با این پیامبرمقابله بکنیم- حضرت امامره که به امریکا لقب شیطان بزرگ دادند از این روایت استفاده کرده اند. شیطان تمام قدرتش را جمع نموده است، علیه کدام مملکت با 180 کانال هجمه وارد می کنند ؟ کدام ملت است که بتواند از شرّ 180 کانال رهایی و نجات پیدا کند؟! این بصیرت و آگاهی به برکت انقلاب اسلامی به ما عنایت شده است.
هفتمین مورد آن است که ملت روحیه ی حماسی، ظلم ستیزی ، مقاومت و شهادت طلبی داشته باشند و منفعل نباشند و در برابر هر گونه قُلدری ها،زورگویی ها و فزون خواهی هایی که در عرصه بین المللی اتفاق می افتد مقاومت داشته باشند . ملت باید اعتماد به نفس و دل و جرأت داشته باشند و بدانند که اگر بترسند بازنده هستند. این مَثَل را در خاطر داشته باشید که هر کس از نوک قله بهراسد همیشه در چاله خواهد ماند. الآن جنگ، جنگ اراده هاست، ملتی که در جنگ اراده ها مغلوب شود آن ملت ارزشی ندارد.
هشتمین مورد آن است که یک رهبر صالح، مهذّب ،حکیم، امین ، حفیظ و شجاع داشته یاشند که نسبت به امت دلسوز باشد.« لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ »(توبه-128) هر آينه پيامبری از خود شما بر شما مبعوث شد ، هر آنچه شما را رنج می دهد بر او گران می آيد سخت به شما دلبسته است و با مؤمنان رئوف و مهربان است.
نهمین مورد داشتن فرهنگ با عظمت ، مدنیّت و اقتدار و استقلال فرهنگی است. یک ارزش با عظمت برای هر ملّت آن است که در دنیا مرجعیت فرهنگی داشته باشند. دعوای ما با امریکا و غرب بر سر همین موضوع است.آنها می گویند که مرجعیت فرهنگی برای آنهاست،اینکه نحوه ی عروسی گرفتن ، لباس پوشیدن،آداب و رسوم و نوع ارضاء غریزه و… را آنها باید مشخص کنند . آنها می گویند برای طلاق باید جشن گرفت چون طلاق رهایی یافتن و تابوها را شکستن است. جنگ ما بر سر مفاهیم خوب و بد و بر سر تعیین معروف ومنکراست،آنهامعروف و منکر را جابجا کرده اند.
دهمین مورد آن است که اقتدار نظامی درخور توجهی داشته باشند. از تمامیّت ارضی خودشان صیانت و نگه داری کنند. عزیزان امروز منسوب به ارتش و نیروی هوایی است. ما از جهت نبودبنیه قوی نظامی در گذشته صدمات شدیدی متحمل شده ایم.اگر بخواهم از حاتم بخشی و بذل و بخشش شاه صحبت کنم یک ایرانی باید دستمال بردارد و گریه کند. در قرارداد سعد آباد جناب شاه پهلوی دوم بخشی از خاک سیستان و بلوچستان را به افغانستان داد-دشتی به نام ناامید- با این استدلال که کل عایدات ما از سیستان و بلوچستان چهل میلیون تومان است، این چه نفعی برای ما دارد که بر سر آن داد و قال به پا کنیم. یک وجب از خاک ما به میلیاردها تومان می ارزد. با این کار سر منشأ هیرمند به دست آنها افتادو در قرار داد افغانستان گفت که آب را با شما تقسیم می کنم،الآن هم هنوز بر سر این مسئله مشکل داریم که راه آب را بسته و هیچ مقداری از آن را به طرف ایران نمی فرستند. مقداری از خاک کشور را شاه به ترکیه داد، مقداری را به عراق، که اگر همه اینها را بخواهیم بحث کنیم از حوصله بحث خارج است. وزیر دربار در خاطراتش می نویسد که هر تکه از خاک کشور را که شاه از دست میداد، گویی تکه ای از گوشت تن مرا می کندند و در برابر سگ می انداختند. عَلَم با سفیر انگلیس مذاکره کرد و سفیر انگلیس اعلام کرد که بحرین باید از ایران جدا شود و شاه باید استقلال آنرا امضاء نماید، بحرینی که در استراتژیک ترین نقطه ی ایران واقع است . ما آن زمان اقتدار و نیروی نظامی نداشتیم، ارتش، نیروی هوایی ،سپاه و بسیج مانند الآن رانداشتیم، چون رهبریت صالحی وجود نداشت. سفیر انگلیس به عَلَم گفت که به شاه بگو که امضاء کند، عَلَم می گوید به شاه گفتم که خواسته ی سفیر انگلیس چیست، شاه به من گفت برو به سفیر بگو این کار برای من در حکم خودکُشی است، اگر من این کار را بکنم در واقع به ملتم خیانت کرده ام . اما مگر شاه می توانست در برابر انگلیس مقاومت کند. در طول تاریخ نه تنها بحرین بلکه قسمت های زیادی از خاک کشورمان نه با جنگ بلکه تنها با اراده ی بیگانگان از خاک کشورمان جدا شده است . آذربایجان ،گرجستان، ارمنستان،داغستان، افغانستان،تاجیکستان و بحرین را در طول تاریخ از ایران جدا کرده اند. بعد از آنکه 17 شهر قفقاز را از ایران جدا کردند اهالی آنجا به مجتهدان نامه نوشتند که بیایید ببینید که ناموس ما از دست روس ها به چه حالی درآمده است، ما را نجات بدهید.علما قیام کرده وحرکت نمودند اما حکومت قاجارترسید که اگر علما آن 17 شهر را بگیرند اینبار مردم علما را به رهبری خود بر گزینند،چنانچه انگلیس به حکومت قاجار گفت که، سید محمد مجاهد که از نجف با مردم آمده و روسیه را اینگونه عقب رانده است اگر کار را تمام کند مردم شما را کنار خواهند گذاشت و او را به پیشوایی خواهند پذیرفت، در نتیجه دولت قاجار به سید محمد مجاهد آذوقه نرساند. اینها مصیبت های بزرگی است.انقلاب همه این ذلتها را از بین برد و کشور ما را به مقتدرترین کشور منطقه از جهت نظامی و تکنولوژی نظامی تبدیل کرد.
همین الآن 80رزم ناو در خلیج فارس حضور دارند، آیا یکی از آنها جرأت دارد که یک گلوله به سمت کشور ما شلیک کند؟- ایران در یک نقطه ی استراتژیک قرار گرفته است لذا در طول تاریخ دائماً به ایران طمع شده است، آنقدر به ایران هجمه شده و از خاک ایران جدا کرده اند که از آنچه در دست حکومت صفویه بوده است نیمی بیشتر برای ما باقی نمانده است.ما پانصد سال خوابیدیم،پستهای کلیدی از دست رفت،انقلاب به تعبیر یک محقق کانادایی جبران عقب ماندگی پانصد ساله کرده است- عزیزان بنده خود در فیلمی محرمانه دیدم که 12 جنگنده ی F-18 امریکا در خلیج فارس اسیر دست یک پهباد ایرانی بود.
یازدهمین مورد اینکه در یک کشور فضای آزاد برای بیان ، نقد و تضارب آراء وجود داشته باشد.مردم قدرت استیضاح نسبت به یک مسئول داشته باشند. حضرت علی(ع) شرطه ها را بیرون می کردند و میفرمودند مظلوم اگر در برابر شرطه حرف بزند ممکن است زبان اش گرفته شود و نتواند صحبت کند. از همان روز اول که علی(ع) به حکومت رسیدند،فرمودند امروز کسانی را که دهانشان بسته است، دهانشان را باز می کنم که بتوانند حرف بزنند.الان وضع دنیا در مورد آزادی بیان افتضاح است.در عظمت انقلاب همین بس که زندان سیاسی،براحتی از زندان اعلامیه میدهد وکل اصول و محکمات انقلاب را مورد هجمه قرار میدهد.
دوازدهمین مورد آن است که یک ملت ارزشهای دینی، وحیانی و تربیتی را احیاء نمایند و جامعه ، حکومت، آموزش و پرورش و تربیتشان را بر اساس ارزشهای آسمانی بنا نهند.این موضوع را انقلاب ما به ملت مرحمت داشته است.
سیزدهمین اینکه فکر برتر، مقصد برتر، شعار برتر و شعار جهانی داشته باشند یک فکری که برتمام مکاتب فائق آید و در برابر تمام ایسم ها بایستد و برهان دشمن را خلع نماید و این بزرگترین شرافت برای یک ملت در دنیاست که یک فکری داشته باشند تا با آن تمام فکر ها را خلع سلاح نمایند.بالاترین خلع سلاح،خلع سلاح برهان است.
وچهاردهمین مورد این است که یک ملت بتواند انسجام داخلی و وحدت خودش را حفظ نماید.با اینکه مشارب مختلف سیاسی و قومی و مذهبی دارند اما انسجام داخلی خود را حفظ نمایند. در ایران ظرفیت تعدد قومی و دینی فوق العاده بالاست اما دشمنان نتوانسته اند نفوذ نمایند.
عزیزان! ما باید این تراث را به خوبی حفظ کنیم، هر وقت ملت در صحنه حاضر نبوده اند این مملکت را تکه تکه کرده اند و ضربه ای زده اند که هنوز اثرش باقی است. راه حل آن است که در راهپیمایی 22بهمن شرکت کنیم. مخصوصاً اینکه معاون وزیر خارجه امریکا بر روی غرور ملی ودینی این ملت پا گذاشته است، او در صحبت های اخیرش گفته:” باید همه چیز ایران تحت کنترل امریکا باشد، حتی تحقیقات علمی و تعاملات منطقه ای ایران ،باید با اجازه آمریکا باشد. ایران در سوریه هر کاری بخواهد بکند باید از امریکا اجازه بگیرد. انرژی هسته ای و حقوق بشر ایران هم باید در دست امریکا باشد، در مورد موشک های بالستیک ایران هم امریکا تعیین تکلیف خواهد کرد.” اینجاست که اگر در دل کسی ذره ای غرورملی وجود داشته باشد باید حضورش را در 22بهمن اعلام نماید.
ما با حضورمان در 22 بهمن باید امریکایی ها را از این اشتباه بزرگ دربیاوریم، آنها اشتباه بزرگی کرده اند و به آنها آدرس غلط داده اند که فکر می کنند ما از سر استیصال و اضطرار بر سر میز مذاکره حاضر شده ایم و اگر این فکر از سر آنها خارج نشود در آینده نمی شود مدیریتشان کرد. آنها تلاش می کنند که ملت ما را خسته ومسوولین و نخبه را سست بکنند و بین ملت و دولت شکاف ایجاد کنند و با خسته کردن ملت عنصر اصلی مقاومت را از بین ببرند. ان شاالله با حضور ملت همه این نقشه ها خنثی خواهد شد.
خداوند متعال می فرماید هر جا قدمی برداشتید که دشمن به خشم آید آن قدم عبادت خواهد بود.« وَلاَ يَطَؤُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلاَ يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلًا إِلاَّ كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ» (توبه-آیه120)
از دولت تشکر می کنیم که در مورد نحوه ی تقسیم سبد کالا عذرخواهی کرد، این سوء مدیریت در زمان حساسی اتفاق افتاد که نباید اینچنین می شد. و این نکته ی مثبتی است که در دولت این شهامت وجود دارد تااعلام کند اشتباه کرده و از مردم عذرخواهی نمود. این حرکت ارزشمندی است، اما با توجه به اینکه این کار هزینه ی بزرگی را به کشور ما تحمیل نمود و تمامی شبکه های ماهواره ای معاند نظام دائماً در حال نشخوار این موضوع هستند و ملت و انقلاب هزینه ی بزرگی در این مورد متحمل شدند ، ما از رئیس دولت می خواهم که صرف پوزش نباشد ، آن مسئولی که خطایی به این بزرگی را در حساس ترین زمان مرتکب شد و دشمن را جری کرد و اصلی ترین سرمایه دولت که وثوق مردم به دولت است- مردم می گویند وقتی دولت در یک کار ساده اینگونه خطای فاحش می کند پس در امور مهمّ چکار میخواهد بکند – را خدشه دار نمود، به نحو شایسته با وی برخورد کنند. از مردم هم یک تقاضا دارم که به دولت وثوق داشته باشند و نگویند اگر دیر بجنبیم سبد کالا به ما نمی رسد، طبعا وثوق مردم به دولت سرمایه اصلی نظام ماست.خداوند متعال خیر، رحمت و برکت را بر کشورمان نازل فرماید. ان شاء الله